فولادسازان همواره باید انواع فرایندها را مدیریت کنند؛ از اتصال تجهیزات به یک سامانه متمرکز تا ردیابی تولید و اطمینان از اینکه مشتریان محصولات با کیفیت دریافت میکنند. در این میان بزرگترین چالش تحول دیجیتال صنایع فولاد، بهینهسازی توزیع مواد، توزیع محصول و اطمینان از این نکته است که زنجیره تامین در هر دو سوی عملیات در شرایط بهینه، کار کند. اگر فقط یک ماده برای تولید وجود نداشته باشد، خط تولید متوقف میشود و زیانهای سنگینی در پی دارد.
تحول دیجیتال، بخشهای مختلف سازمان را از حالت جزیرهای خارج میکند و همه را در یک بستر یکپارچه، به هم پیوند میدهد. به این ترتیب ضریب همکاری را بالا میبرد و به فرایندها سرعت میبخشد. با دیجیتالیشدن فرایندها، کلاندادهها از تجهیزات متصل دریافت و برای بهبود پیشبینی و درک بهتر فرایندها، تحلیل و پردازش میشوند.
هوشمندسازی، پاسخی به چالش مدیریت زنجیره تامین
در صنعت فولاد بیشتر کارخانهها و تجهیزات بدون ارتباط با یکدیگر کار میکنند، بنابراین چالش بزرگ آنها مدیریت زنجیره تامین است.
در شکل سنتی، مدیران زنجیره تامین، مجبور بودند برای اینکه پیشبینیهای درستی از تغییرات بازار داشته باشند با طیف گستردهای از گروههای مختلف جدا از هم، در تماس باشند. به دلیل نبود زیرساخت یکپارچه اطلاعاتی، مدیران نیز دسترسی کمی به اطلاعات لحظهای دارند و این به بروز اشتباهها و خطرات بسیاری میانجامد، بطوریکه برنامهریزی دقیق بلندمدت تقریباً غیرممکن میشود. به همین دلیل بیشتر تولیدکنندگان ناچارند روی اهداف کوتاهمدت تمرکز کنند که منجر به از دست رفتن فرصتهای تجاری زیادی میشود.
بنابراین چالش موجود صنعت فولاد، یافتن راهی برای طراحی برنامههای بلندمدت است که لازمه آن استفاده از فناوریهای نوپدید مانند حسگرهای اینترنت اشیا صنعتی برای جمعآوری دادهها تا راهکارهای هوش مصنوعی (AI) برای تجزیه و تحلیل کلاندادههاست. این فناوریها، نظارت بر سیستمهای پیچیده را بهبود میبخشند و به مدیران اجازه میدهند که پس از تحول دیجیتال صنایع فولاد، بصورت در لحظه به گزارشها و تحلیلهای دقیق دسترسی پیدا کنند.
در مسیر تحول دیجیتال صنایع فولاد
شرکت ویزاتا که در حوزه هوشمندسازی صنعتی فعال است و سال 2016 جایزه شریک سال مایکروسافت را دریافت کرد، یک نظرسنجی از شرکتهای فولادی انجام داده که بر پایه این نظرسنجی بیش از 78 درصد از آنها، برنامه تحول دیجیتال صنایع فولاد در سازمان خود را برای کمک به بهبود بهرهوری و افزایش کارایی آغاز کردهاند. فناوریهای جدید مورد نیاز برای تجزیه و تحلیلِ حجم وسیعی از دادهها به اندازه چند سال پیش پر هزینه نیستند و شرکتها میتوانند با قیمتی بصرفه از آنها استفاده کنند.
بسیاری از شرکتها روی راهکارهایی سرمایهگذاری میکنند که بطور جداگانه روی افزایش داراییها و کارایی فرایندهای تجاری متمرکز شدهاند. این راهکارها در کنار یکدیگر به ارتقای ارزش شرکت کمک میکنند و فرایندهای داخلی را بهبود میدهند.
راهکارهای مذکور در همسویی اهداف تجاری با نیازهای کنونی بازار نقش دارند و کمک میکنند اهداف تجاری شرکتها یک قدم جلوتر از روندهای فعلی بازار باقی بمانند.
بکارگیری فناوریهای جدید شیوههای تولید را دگرگون میکند و به شرکتهای فولاد نسبت به رقبای خود برتری میبخشد. برای مثال، تجزیه و تحلیل پیشبینیکننده، میتواند سرعت تولید را بهبود بخشد و هزینهها را کاهش دهد که اینها فقط با تجزیه و تحلیل کلاندادهها امکانپذیر است. شرکتها بدون تجمیع دادهها نمیتوانند به دید همه جانبهای نسبت به کسبوکار خود برسند یا الگوهایی را برای بهبود روندهای کاری شناسایی کنند.
بهبود قابل توجه پیشبینیها
با هوشمندترشدن الگوریتمهای یادگیری ماشین، دقت پیشبینیها در طول زمان بیشتر میشود. بررسیهای موردی نشان میدهد به محض اینکه یک شرکت، فناوریهای جدیدی مانند اینترنت اشیا، هوش مصنوعی و یادگیری ماشین را بکار بگیرد، دقت پیشبینیهای خود را 20 تا 30 درصد افزایش میدهد. برای نمونه بکارگیری این پیشبینیها در تعمیر و نگهداری پیشگیرانه، مدت توقف کار برای تعمیرات، هزینهها و دفعات تعمیر و نگهداری را کاهش میدهد. هوش مصنوعی که همه مؤلفهها را ردیابی میکند میتواند زمان دقیق خراب شدن یک ماشین را پیشبینی کند. همچنین میتواند تشخیص دهد کدام قطعات نیاز به تعویض دارند، بنابراین شرکتها نیازی به صرف هزینه زیاد برای تعویض قطعات نخواهند داشت و فقط باید قطعاتی را بخرند که نیازمند تعویض هستند.
روشهای پیشبینی مدرن نسبت به شیوههای پیشبینی سنتی که به مشاوره و تجربه کارشناس بستگی دارند، بسیار دقیقتر هستند. راهکارهای هوش مصنوعی در جریان تحول دیجیتال صنعت فولاد، همواره از دادههای عملیات، برای تجزیه و تحلیل کل فرایند تولید استفاده میکنند و جایی برای خطا باقی نمیگذارند. راهکارهای دیجیتالی در زمینه پیشبینی آینده، بسیار دقیقتر عمل میکنند. بنابراین به شرکتها زمان بیشتری میدهند تا برای تغییرات بازار آماده شوند.
فناوریهای دیجیتال اگر در زمینه فروش اعمال شوند، میتوانند با نظارت بر نیازهای مشتریان و عواملی که تقاضا را افزایش میدهند، به پیشبینی افزایش تقاضا کمک کنند. درک آنچه مشتریان انتظار دارند و توانایی پیشبینی افزایش تقاضا به تولیدکنندگان فولاد اجازه میدهد فهرست کالاها را بهینه کنند و سود ناخالص بازاریابی را افزایش دهند و بطور کلی خدمات بهتری ارائه کنند.
تجزیه و تحلیل پیشرفته میتواند تقاضا را به بخشهای جداگانه تقسیم کند و برای هر دسته پیشبینیهای دقیقتری داشته باشد. سپس شرکتها از بینش ایجاد شده برای پیشبینی تقاضا استفاده میکنند که نسبت به روشهای سنتی بسیار دقیقتر است.
تحول دیجیتال صنایع فولاد را از کجا آغاز کنیم؟
پذیرش فناوریهای دیجیتال، فقط درصورتی مزایای قابل توجهی دارد که بدُرستی انجام شود. به همین دلیل ضروری است که چالشها را به دستههای مشخص تقسیم کنیم و برای هرکدام ابزار خاص آن را بکار بگیریم. به این ترتیب، شرکتها در هر مرحله از فرایند پیادهسازی، میتوانند بدون اینکه منتظر تکمیل شدن راهکار بمانند، ارزش کسب کنند.
بکارگیری راهکارهای دیجیتال در عملیات تولید فولاد مهم است، اما اطمینان از پایداری آن هم بسیار اهمیت دارد. برای اطمینان از تحول موفقیتآمیز فرایندهای دیجیتال، جدا از تغییر فرایندهای کسبوکار و تولید، تغییر فرهنگ و رفتار کارکنان هم ضروری است. بحث نیروی انسانی متخصص و آموزش دیده بسیار مهم است، شرکتها باید نقشهای جدید را به افراد مناسب واگذار کنند و متخصصان حوزه داده را برای توسعه و حفظ الگوریتمها بکار بگیرند. بقیه کارکنان نیز برای آموختن مهارتهای جدید مورد نیاز برای کار با فناوریهای جدید و افزایش کارایی به آموزشهای بیشتر نیاز دارند.
گذار از نگاه سنتی به رویکرد اکوسیستمی در کسبوکار
قدم نهادن در مسیر تحول دیجیتال صنایع فولاد نیازمند تغییری در الگوی ذهنی و مدل کسبوکار است بگونهای که یک شرکت فولاد بتواند در بستر اکوسیستم با یک اپراتور هوشمندسازی صنعتی و شرکتهای فناور، نه بعنوان پیمانکار که در قامت شریکی راهبردی، وارد همکاری دامنهدار بشود تا بتواند این فرایند را پیادهسازی کند.
تحول دیجیتال صنایع فولاد هنوز راه زیادی در پیش دارد، اما این روند اجتنابناپذیر است. در این شرایط آن دسته از تولیدکنندگان فولاد که زودتر رویکرد دیجیتالی شدن را در پیش بگیرند، برتری قابل توجهی نسبت به رقبای خواهند داشت. در مقابل آنها که در برابر این روند مقاومت میکنند بیگمان از رقبا عقب میمانند، بویژه با واقعی شدن هزینه انرژی، برچیدهشدن برخی حمایتهای خاص و البته الزامات زیست محیطی، بازار را هم از دست میدهند.
تحول دیجیتال، مسیری طولانی و پر چالشی است که پایداری در آن اهمیت بالایی دارد. از همین رو موفقیت در پیمودن این مسیر با یک پیمانکار تحول دیجیتال امکانپذیر نیست بلکه شرکتهای فولادی نیازمند همراه شدن با یک اپراتور صنعت هوشمند در قامت یک شریک راهبردی هستند.
منبع: wizata.com
منتشر شده در ایراسین، پایگاه تخصصی صنعت فولاد