امروزه، تحول دیجیتال در هسته مرکزی کسبوکارها قرار گرفته است. با این حال، بسیاری از شرکتها هنوز نتوانستهاند از این تحول بهره ببرند. همهگیری کووید-19 باعث شده که تحول دیجیتال ضروریتر از قبل شود. شرکتهایی که بهسرعت به بحرانها جواب نمیدهند، با این خطر مواجه هستند که از بقیه شرکتها عقب بیفتند، آن هم در این شرایط. در میان آنها، برخی شرکتها هستند که در پیادهسازی اینترنت صنعتی اشیا (IIoT) دچار مشکل هستند.
IIoT یکی از فناوریهای جدیدی است که مجمع جهانی اقتصاد اعلام کرده نقش محوری در صنعت تولید خواهد داشت و میتواند به شرکتها کمک کند که از بحران رهایی یابند.
یکی از اشتباهات رایجی که اغلب سران شرکتها انجام میدهند این است که روی خود فناوریهای جدید تمرکز میکنند، بدون آن که به ارزش تجاریای که آن فناوریها به همراه میآورند توجه کنند.
قبل از پیادهسازی سیستمها و ابزار IIoT باید به این فکر کرد که آنها چه امکانات گستردهای در اختیار شرکتها میگذارند. اگر شرکتها این کار را انجام ندهند، ممکن است پول و شاید مهمترین سرمایه خود یعنی زمان خود را هدر بدهند.
تحول دیجیتال، یعنی این که بررسی کنید که فناوریهای نوینی مانند IIoT، چطور میتوانند با شتابدهی و مقیاسدهی کارهای فعلی، مفهوم تولید ارزش را از نو تعریف کنند. از نو به این فکر کنید که چه خدماتی میتوانید به مشتریان ارائه دهید و حتی این که چطور مدل کسبوکار خود را از نو بسازید.
این یعنی روش انجام دادن کارها را به صورت کامل تغییر دهید.
اما چرا برخی شرکتها از قافله عقب ماندهاند؟
نظرسنجیها نشان میدهد که شش برداشت ناصحیح از IIoT وجود دارد که باعث میشود سران شرکتها در این زمینه به اشتباه بیفتند. در اینجا به این برداشتها میپردازیم:
برداشت اول: IIoT فقط یک داشبورد با فناوری بالا است
بسیاری در تعریف IIoT ، تنها روی قابلیت گردآوری دادهها و یا پیشبینی و اعلام خرابیها تمرکز دارند؛ این مانند آن است که هواپیما را فقط یک وسیله نقلیه بدانیم یا اینترنت را اطلاعاتی بدانیم که به صورت الکترونیکی منتقل میشوند.
IIoT (یا در حالت کلیتر، تحول دیجیتال) به این معناست که تفکر خود را از خلق ارزش بهکلی عوض کنیم. ما میتوانیم ارزش را با IIoT ارتقا و شتاب دهیم. IIoT به شرکتها کمک میکند دادهها را جمعآوری و تحلیل کنند، با اتکا به آنها بینش پیدا کرده و مشکلات را حل کنند و تصمیمات سریعتری بگیرند. برای مثال، این را در نظر بگیرید که سرعت گردآوری و تحلیل دادهها باعث شده که اپیدمیولوژیستها و پژوهشگران پزشکی، چقدر سریع به دنبال درمانهای کووید-19 و یافتن واکسن باشند.
بسیاری از شرکتها دادههای زیادی دارند، اما نمیدانند از آنها چطور استفاده کنند. IIoT به صورت خودکار بینشها را تولید کرده و به کاربران ارائه میدهد. به این ترتیب سریعتر میتوان یک مشکل را شناسایی کرد و آن را حل کرد. راه حلها و بینشها را میتوان به سایر تیمها، موقعیتها و برنامهها منتقل کرد و از این رو، ارزش آنها در کل شرکت چند برابر میشود. زمانی که دادهها به شکل صحیحی یکپارچه شوند، میتوانند تبدیل به نوآوری و استراتژیهای مهمی شوند.
پیادهسازی هوشمندانه IIoT نیاز به درک کاملی از شرکت دارد و از این که شرکت چطور خلق ارزش میکند. این به معنای آن است که نقاط پرچالش شرکت را شناسایی کنیم، تا در جایی که بیشترین نیاز را دارد در IIoT سرمایهگذاری کند. این که IIoT را کجا و چگونه پیادهسازی کنیم، یک تصمیم استراتژیک مهم است و باید بر اساس استراتژی تجاریای باشد که مدیران ارشد ساختهاند.
برای مثال، در کارخانه مایکروسافت در سوژو چین، IIoT این امکان را فراهم کرده که با کمترین سرمایهگذاری، کاربردهای جدید را پیدا کرد. تنها چند ساعت پس از اعمال یادگیری ماشین بود که شرکت توانست قطعاتی را در انبار شناسایی کند که در آستانه انقضا بودند. دارن کویل، مدیر استراتژی تجاری، میگوید: «دادهها همیشه حاضر بودند، اما زمانی که IoT آنها را برای ما پررنگ ساخت توانستیم آنها را ببینیم». یک تیم پنجنفره توانستند این موضوع را کشف کنند و نزدیک به 5 میلیون دلار در سال صرفهجویی به همراه بیاورند، و هزینههای انبارداری را هم به میزان 200 میلیون دلار کاهش دهند.
پلتفرم IoT گروه BMW تبدیل به ستون فقرات همه اپهای دیجیتال آن شده است و این امکان را فراهم میسازد که بتوان با حداقل هزینه و تلاش، قطعات جدید را آزمایش کرد. یک جعبهابزار دیجیتال به کارکنان این امکان را میدهد که خیلی سریع، بهترین روالها را پیدا کنند و به اشتراک بگذارند.
در شرکت Texmark تگزاس، از دستگاههای دارای حسگر و نرمافزارهای تحلیل پیشرفته استفاده میشود تا فرآیندهای کارخانه پتروشیمی شرکت خودکار شود، بینشهای لازم کسب شود و احتمال خطای انسان کاهش یابد. به این ترتیب، هزینه نگهداری تا 50 درصد کاهش یافته است.
برداشت دوم: IIoT جای کارکنان را میگیرد
مردم از این نگران هستند که اتوماسیون منجر به حذف مشاغلشان شود. اما فناوریهای جدید استفادهشده در تحول دیجیتال، باعث ایجاد مشاغل هم میشوند. البته این مشاغل جدید باعث میشوند بخش قابل توجهی از کارهای تکراری و اغلب زیانآور افراد حذف شود و آنها به ظرفیتهای جدید برسند.
در واقع، دغدغه اصلی شرکتهایی که از IIoT بهره میگیرند این است که چطور مهارتهای جدید را به نیروی کار خود یاد بدهند تا از فناوریهای جدید استفاده کنند.
شرکتها باید به افراد توضیح دهند که چطور ماشینها را مدیریت کنند و با ابزارهای هوشمند و همزادهای دیجیتال کار کنند. آنها به کارکنانی نیاز دارند که بتوانند مدیریت عملکرد دیجیتال را انجام دهند، دادههای استخراجشده از هزاران حسگر را تفسیر کنند و راههایی پیدا کنند تا بتوان به بینشهای جدید رسید. شرکتها نیاز به افراد بیشتری در حوزه آیتی دارند که بتوانند برنامههایی بسازند که با آنها بتوان دادههای تولیدی را پردازش کرد.
شرکتها به جز متخصصین علم داده، مهندسین داده و رهبران فناوری، نیاز به کارشناسان حوزه کاری، مفسران تحلیلها و مدیران محصول نیاز دارند تا با تیمهای تجاری و متخصصان داده و فناوری صحبت و مشکلات را شناسایی و اطمینان حاصل کنند که راه حلهای دیجیتال درستی به کار گرفته شده است. این یادگیری مهارتهای جدید، باید در طول زنجیره ارزش هم انجام شود. برای مثال، شرکتها نیاز به «متخصصین هزینه» دارند تا بتوانند با ابزارهای مدلسازی هزینه، هزینههای خرید و نگهداری تجهیزات را ارزیابی کنند.
توانایی شناسایی فرصتهایی که منجر به بهبود فرآیندها میشود، نیاز به آموزش و تمرین دارد. شرکتها میتوانند به کارکنان بیاموزند که به شیوه متفاوتی فکر و عمل کنند و بیشتر درگیر حل مساله و پیدا کردن راه حلهای محلی باشند. این راه حلها را میتوان با کل شرکت به اشتراک گذاشت. با توجه به این که مهارتهای جدید متنوعی مورد نیاز است (نه فقط برای فناوریهای خاص، که برای روشهای جدید کار) برخی شرکتها دارند با موسسات آموزشی همکاری میکنند و برنامههای تحصیلی دانشگاهی را طراحی میکنند.
شرکت تاتا استیل اروپا، آکادمی تحلیل پیشرفته خود را ساخته تا مشاغل جدیدی که فناوریهای نو به وجود آوردهاند را به کارکنان بیاموزد. آنها به جای آن که افرادی که صرفا متخصص علم داده هستند را استخدام کنند، علوم داده را به متخصصان خود میآموزد. آنها در کارخانهشان در هلند، مهارتهای دیجیتال کارکنان را ارتقا دادهاند و این کار منجر به عملکرد بسیار بهتر، هزینههای پایینتر و کیفیت بیشتر شده است.
سران شرکت پتروسی، که یک شرکت معدنکاوی در اندونزی است، به سرپرستان و هزاران نفر از کارگرانش استفاده از ابزارهای دیجیتال جدید را یاد داده است. این شرکت متدولوژی چابک، کلان داده، امنیت آیتی و تحلیل را به بخشی از کارگران منتخبش آموزش میدهد. پتروسی یک برنامه موبایل برای تمرین ساخته که با استفاده از گیمیفیکیشن یادگیری را سهل و سرگرمکننده کرده است. برای مثال، فرآیندهای عملیاتی استاندارد به صورت گرافیکی به کاربر نشان داده میشوند، و مدیران شرکت میتوانند از طریق برنامه ببینند که کارکنانشان چقدر در یادگیری فرآیندها خوب بودهاند.
برداشت 3: IIoT باید در شرکتهای تازهتاسیس استفاده شود، نه شرکتهای باسابقه
برخی سران تجاری بر این باورند که شرکتهای قدیمی نمیتوانند تحول دیجیتال داشته باشند و برای این کار، دستگاههای قدیمی باید تعویض شوند.
بیتردید به برخی تجهیزات جدید نیاز وجود دارد. اما این که تصور کنیم IIoT باید در یک محل کاملا جدید به کار گرفته شود، اشتباه است.
قسمت عمده ارزش IIoT به این است که شرکتهای قدیمیتر میتوانند با آن ارزش خلق کنند. این کار با اتصال و بهینهسازی زیرساختهای موجود و اضافه کردن ماشینآلات جدید به دست میآید. شرکتها با اضافه کردن حسگرها، برنامهها و ارتباط بین تجهیزات موجود، میتوانند دادهها را گردآوری کرده و آنها را تبدیل به بینش تجاری کنند و در اختیار کارکنان قرار دهند. IIoT به شرکتهای تولیدکننده اجازه میدهد که در طول زنجیره ارزش، فناوریهای جدید را به کار بگیرند و از منافع آن بهرهمند شوند.
این که IIoT چقدر میتواند ارزش خلق کند را میتوان در ماشینهای فرمول یک دید. این ماشینهای مسابقهای همیشه عملکردی بالا داشتهاند، اما بدون حسگرها، رانندهها و اعضای تیم به صورت درلحظه نمیدانستند که در داخل خودرو چه خبر است. امروزه، دهها حسگر در بخش کنترل موتور قرار دارند که دادهها را از بخشهای مختلف ماشین میگیرند و در میانه مسابقه آنها را در اختیار اعضای تیم قرار میدهند. حالا تیمها میتوانند چالشهای احتمالی را پیشبینی کرده و در لحظه آنها را درست کنند و عملکرد ماشینها را بهینه سازند، آن هم در مسابقهای که اختلاف بین رقبا بسیار اندک است.
کارخانه هوشمند از دو نوع تجهیزات جدید بهره میبرد. اولی از تعداد زیادی حسگر تشکیل شده که دادههای مربوط به میزان تولید، میزان استفاده از تجهیزات، خرابی ماشینها، نگهداری، و اینها را تولید میکنند. دومی هم دستگاهی جدید است که یک فرآیند یا وظیفه را استاندارد و خودکار میسازد. این میتواند یک دستگاه در خط تولید باشد که ثبت میکند در هر دقیقه چند محصول از خط رد میشوند یا یک دستگاه باشد که سطح لرزش تجهیزات را زیر نظر میگیرد تا زمان تعمیر را پیشبینی کند.
مهمتر از ماشینها و تجهیزات جدید، باید یک اکوسیستم فناوری خوب داشته باشید، که در آن از معماری IIoT به نحوی استفاده شده باشد که بتوان مقیاس آن را بزرگ کرد. در نظرسنجی اخیری که انجام شده، بیش از 40 درصد از مدیران 700 شرکت تولیدی صنعتی گفتهاند که چالش اصلی آنها در پیادهسازی فناوریهای نوین، نداشتن ملزومات در بخش آیتی است. این در حالی است که تولید دیجیتال باید مبتنی بر فناوری باشد.
اما فناوریهای جدید نیاز به تجهیزات کاملا جدید یا خریدهای گرانقیمت ندارند. پتکیم که یک شرکت پتروشیمی ترکیهای است، از IIoT و راه حلهای دیجیتال دیگر در یک کارخانه 35ساله استفاده کرده و توانسته بهرهوری و کیفیت آن را ارتقا بخشد، مصرف انرژیاش را بهینه کند و نگهداری دیجیتال را انجام دهد. شرکت آهن و فولاد بائوشان در شانگهای هم از IIoT پیشرفته برای بهینهسازی فرآیندها، از هوش مصنوعی برای بازرسی از قطعات، و دیگر فناوریها در کارخانه 40سالهاش استفاده کرده است.
کارخانه راکونا در جمهوری چک، متعلق به پراکتل اند گمبل، هر روز 4 میلیون قرص ظرفشویی و مایع نرمکننده لباس تولید میکند. این کارخانه در سال 1875 تاسیس شده است. آنها پس از این که به سمت تولید محصولات مایع رفتند، مجبور بودند که ظرفیت خود را بالا ببرند، و این کار نیاز به دیجیتالی شدن و اتوماسیون داشت. آنها برای این که مشکلات تولید خود را حل کنند، رو به یک سیستم کنترل کیفیت آوردند، در حالی که تجهیزاتشان قدیمی بود. حالا حسگرها ویژگیهای محصولات را زیر نظر دارند و به اپراتورها این امکان را میدهند که دادههایی را گردآوری کنند که میتوانند کیفیت محصولات را نشان دهند. همچنین اگر یک خط تولید دچار مشکل شود، اپراتورها میتوانند آن را متوقف سازند. در نتیجه، 50 درصد از شکایتهای مشتریان کم شد، ضایعات کمتری تولید شد، نیاز به بازرسی از محصولات کمتر شد، و زمان تولید 24 ساعت کاهش یافت.
برداشت 4: برای دیجیتالی شدن باید 100 درصد آماده بود
این که 100 درصد آماده باشید، نهتنها ضروری نیست بلکه اصلا امکانپذیر هم نیست. حتی اگر بتوانید 100 درصد آماده شوید هم این کار به تولید شما آسیب میرساند. درسی که از همهگیری کووید-19 میشد گرفت این بود که شرکتها به صورت گسترده دچار تعطیلی موقت شدند، اما شرکتهایی که فرآیندهایشان را دیجیتال کرده بودند نسبت به بقیه برتری داشتند.
در بسیاری از موارد، شرکتها بیش از حد زمان صرف برنامهریزی میکنند. چیزی که مهمتر است این است که کار را از همین حالا شروع کرد؛ این آمادهسازی با راهاندازی یک واحد تحول دیجیتال آغاز میشود. این تیم مرکزی به سازمان کمک میکند که از طریق فرآیند آزمون و خطا و یادگیری سریع، به سمت تحول دیجیتال برود. واحد تحول دیجیتال مانند یک موتور محرک عمل میکند و به شرکت کمک میکند تا از طریق متدولوژیهای اثبات شده، بهترین روالها رشد کنند.
جرالد سی کین، استاد سیستمهای اطلاعاتی دانشگاه بوستون میگوید: «این که سازمان نمیداند هنگامی که به بلوغ دیجیتال میرسد چگونه خواهد شد، نباید مانع شروع کارها شود. شما تنها زمانی ایده بهتری برای بلوغ دیجیتال در شرکتتان پیدا خواهید کرد، که حرکت در این مسیر را شروع کنید».
تحول دیجیتال، سفری است که همیشه ادامه دارد.
در نظرسنجی از مدیران آسیایی، مشخص شد که 64 درصد آنها هنوز در مراحل برنامهریزی هستند و تنها 17 درصد دارند تلاشهای خود را به نتیجه میرسانند. روش چابک (Agile) این امکان را میدهد که توسعه سریع انجام شود، پالایش شود و سپس پیشرفت به صورت مداوم حاصل گردد. روش چابک به شرکتها این امکان را میدهد که کارهایشان را در قالب اسپرینتها انجام دهند و بهسرعت به پیش ببرند. آنها میتوانند از شکستهای خود بهسرعت درس بیاموزند و سریعتر به محصول بهتر برسند.
سران یک شرکت اروپایی به این نتیجه رسیدند که باید هر چه سریعتر کار را آغاز کرد و در طول مسیر، چیزهای بیشتر را آموخت. آنها یک سازمان دیجیتال مخصوص را برای تحول دیجیتال در کسبوکارهای مختلف شرکت ایجاد کردند. این شرکت در زمینههایی مانند اتوماسیون، ماشینآلات، و سیستمهای تولید تخصصی کار میکند. هدف آنها دو چیز است: یکی این که عملیات فعلی متحول شود و یکی این که درآمدهای جدیدی از مسیرهای دیجیتال به دست آید.
برداشت 5: با IIoT، پیشرفت مداوم پرهزینه است
بر مبنای تجربیات شرکتهای مختلف میتوان گفت که دور افتادن از بازار، هزینه بیشتری دارد.
پیشرفت مداوم با روشهای سنتی امکانپذیر نیست، چرا که چالشهای پیش رو بسیار بزرگ هستند و رقبا با سرعتی بالا به پیش میرانند. ورود مداوم دادههای کلان، در کنار بینشهای درلحظهای که IIoT فراهم میکند، و روشهای جدید تفکر و کار، باعث میشود که پیشرفت مداوم برای رسیدن به سطح جدید انجام شود.
اما هر تحولی، هزینه خودش را هم تامین میکند. بسیاری از شرکتها نشان دادهاند که صرفهجوییهای حاصل از کارآمدی IIoT و افزایش تولید، هزینهها را جبران میکنند. میتوان با بهینهسازی زیرساختهای موجود، با حداقل جایگزینی تجهیزات، به دستاوردهای خوبی رسید. با تکامل تحول، صرفهجوییها بیشتر هم میشوند.
تجربه یک شرکت تولیدی صنعتی را در نظر بگیرید که از IIoT استفاده کرد تا یک مدل پیشبینی قطعات یدکی بسازد. فناوری آنها باعث شد که بتوانند روند تقاضا برای قطعات یدکی در سراسر دنیا را بهتر بشناسند. در نتیجه، موجود بودن قطعات یدکی به بالای 90 درصد رسید و از سوی دیگر، میزان نگهداری قطعات در انبارها 30 درصد کاهش یافت. میزان رضایت مشتری هم بهشدت افزایش پیدا کرد.
اما IIoT و دیگر فناوریهای دیجیتال، فراتر از افزایش کارآیی و تولید هستند. آنها به شرکتها اجازه میدهند که قدمهای بزرگی به جلو بردارند، مراحل اضافی زنجیره ارزش را حذف میکنند، و فرصتهای خلق ارزش جدیدی را ایجاد میکنند که از طریق راه حلهای جدید برای مشتریان، فرآیندهای تولید جدید، یا مشارکتهای جدید است.
تجربه یک شرکت تولیدکننده لوازم الکترونیکی نشان میدهد که رفتن به سراغ IIoT تنها سرمایهگذاری کمی برای ارتقای تجهیزات نیاز دارد. این شرکت دهها کارخانه دارد و بیش از 25هزار کارگر دارد که در سه شیفت کار میکنند و فرآیندهای تولیدی بسیار متنوعی دارند. دادههایی که سیستمها و تجهیزات مختلف تولید میکنند در مکانها و توسط تیمهای مختلف، به صورت مجزا از هم مدیریت میشود. به این ترتیب، داشتن یک دید کلی از عملیات، چالش بزرگی بوده است. اما عوض کردن کل سیستم برنامهریزی تولید کاری بسیار بزرگ، زمانبر، و پرهزینه میشد.
این شرکت به جای این کار، حسگرهایی را روی تمامی خطوط تولید خود نصب کرد تا دادههایی مانند دادههای مربوط به کارآیی تجهیزات و میزان خط تولید را در لحظه دریافت کنند. یک پلتفرم IIoT دادهها را پردازش و به عنوان یک داشبورد عملکرد از راه دور کار میکند و دسترسی درلحظه به تمامی کارخانهها میدهد. حالا که فرآیند تولید شفاف شده است، شرکت تولیدکننده میتواند تمامی کارخانهها را به یک سطح از بهرهوری برساند. آنها در سال اول توانستند میزان تولید خود را بیش از ده درصد افزایش دهند. سیستم IIoT به شرکت کمک کرد که به نرخ بالایی از بهبود مداوم برسد، و در حل مشکلات سرعت بیشتری داشته باشد.
برداشت 6: IIoT در اقتصاد کشورهای در حال توسعه ممکن نیست
برخی کشورهای در حال توسعه نگران این هستند که IIoT فراتر از ظرفیتها و زیرساختهای سازمانهایشان باشد. اما در واقع، شرکتهای حاضر در کشورهای در حال توسعه، با IIoT و دیگر فناوریهای صنعت 4 موفقیتهای قابل توجهی داشتهاند. این امکان کاملا وجود دارد که شرکتهای کشورهای در حال توسعه بتوانند در این کار موفق شوند، چرا که آنها کارخانههای قدیمی و سیستمهای سنتی کمتری دارند.
برخی شرکتها در برزیل، جمهوری چک، هند، اندونزی، رومانی و ترکیه هستند که در جاهای دوردست کارخانه دارند، یا این که زیرساختهای فیزیکیشان کاملا اتکاپذیر نیست. برخی از این کارخانهها از مناطق شهری دور هستند و دسترسی سریع به خدمات ندارند. آنها ممکن است نیروی متخصص زیادی هم نداشته باشند، اما هیچکدام از اینها مانعی بر سر راه IIoT نبوده است.
برای مثال، کارخانه تاتا استیل در هند، در مدت زمانی بسیار کمتر از استاندارد صنعت راهاندازی شد. این شرکت سرمایهگذاریهای قابل توجهی در زمینه راه حلهای دیجیتال و تحلیلی و توسعه فردی تیم کمتجربهاش انجام داد. اعمال تحلیلهای پیشرفت در مقیاس بزرگ باعث شد که عملکرد کارخانه بهبود یابد.
پتروسی، شرکت معدنکاوی اندونزی، فناوریهای متعددی را در کارخانه دوردست خود در تابانگ به کار بست. آنها توانستند در زمینه بهینهسازی جدا کردن قطعات کامیونها، نظارت درلحظه بر عملکرد و پیشبینی نگهداری موفق شوند. آنها در عرض تنها شش ماه از زیان به سوددهی رسیدند.
IIoT و دیگر فناوریهای صنعت 4 در دسترس هستند و پیشرفتهایی که باعثش شدهاند و ارزشی که برای شرکتهای تولیدی بزرگ و کوچک ساختهاند، قاعدتا باید دغدغههای سران شرکتها را برطرف سازد.
اما حقیقتی وجود دارد که سران شرکتها نمیتوانند نادیدهاش بگیرند: این که برای رسیدن به موفقیت با IIoT و فناوریهای دیجیتال، نیاز به این است که در کل شرکت تعهد به این فناوریها وجود داشته باشد و این باید از راس هرم شرکت آغاز شود.
ابتدا کار را با یک دید روشن آغاز کنید، و به فناوریهایی فکر کنید که برای توسعه دیدتان نیاز دارید. انتظارش را داشته باشید که برخی تلاشهایتان شکست بخورد؛ از شکستها درس بگیرید و دوباره تلاش کنید.
از اعضای واحدهای شرکت بخواهید با هم همکاری داشته باشند، و حس اتحاد را به آنها بدهید. یکی از مدیران میگفت: «کل شرکت باید این را حس کنند که باید به صورت اضطراری به سراغ تحول دیجیتال بروند». اینجا بحث اضطرار مطرح است زیرا تحول دیجیتال مساله برتری بر رقباست.
هیچ شرکتی نمیتواند صبر کند تا کاملا آماده تحول دیجیتال شود. به عقب انداختن این کار باعث میشود آنها در آینده مجبور شوند تلاش کنند تا به رقبا برسند. به خاطر داشته باشید که تحول کاری است که باید به مرور انجام شود، و روشهای چابک هم از این موضوع پشتیبانی میکنند.
تحول دیجیتال در کسب و کارها ؛ آنچه مشتریان میخواهند!
در نهایت، ظرفیتهایی را در نظر بگیرید که از تحول پشتیبانی میکنند؛ مانند معماری مقیاسپذیر IIoT یا مشارکت فناوری یا اکوسیستمی که مزایا را تقویت کند. به نیروی کار خود نشان دهید که دیجیتالی شدن چه تاثیرات مثبتی دارد و تلاش کنید که مشاغل پایدار بسازید. این یک بازی برد-برد-برد برای کارکنان، شرکا و شرکت است.